من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم ،قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟
.…
کسی اینجاست ؟هلا ! من با شمایم ، های !
می پرسم کسی اینجاست ؟کسی اینجا پیام آورد ؟
نگاهی ، یا که لبخندی ؟فشار گرم دست دوست مانندی ؟
و می بیند صدایی نیست ، نور آشنایی نیست ،
حتی از نگاه مرده ای هم رد پایی نیست !
…
بیا ره توشه برداریم ،قدم در راه بگذاریم
کجا ؟ هر جا که پیش آید !
…
کجا ؟ هر جا که اینجا نیست!
…
بیا ای خسته خاطر دوست !
ای مانند من دلکنده و غمگین
من اینجا بس دلم تنگ است
بیا ره توشه برداریم ،قدم در راه بی فرجام بگذاریم
یخش هائی از شعر اخوان ثالث
دلم گرفته دلم عجیب گرفته
دلم به جای همه عالم و آدم گرفته
اصلا بیائید شیفت مان را با هم عوض کنیم
شیفت دلتنگی شما با من
شیفت دلشادی وخنده من با شما
شما بروید خوش باشید
من اینجا دلتنگ خواهم ماند