در پشت چارچرخه ای فرسوده
کسی خطی نوشته بود:
" من گشته ام، نبود!
تو دیگر نگرد،
نیست! "
این آیه ملال
در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشت
چشمم برای این همه سرگشتگی گریست...
چون دوست در برابر خود می نشاندمش
تا عرصه بگوی و مگوی می کشاندمش
در جستجوی آبی حیات؟
در بیکران این ظلمات آیا؟
در آرزوی رحم؟ عدالت؟
دنبال عشق؟
دوست؟
...
ما نیز گشته ایم!
و آن شیخ نیز با چراغ همی گشت...
آیا تو نیز چون او " انسانت آرزوست؟ "
گر خسته ای بمان و گر خواستی بدان؛
ما را تمام لذت هستی به جستجوست
پویندگی تمامی معنای زندگیست
هرگز
" نگرد، نیست "
سزاوار مرد نیست!
فریدون مشیری
با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو
در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش
دکترشریعتی
این اولبن مطلبی است که اینجا مینویسم.پس به رسم عرف وشرع،اول:
سلام
"درود.تهیت.تهنیت.خیر.سلامت.سعادت.آرامش.امنیت.عافیت.رحمت.
تکریم.پیراستگی از آفات ظاهری وباطنی.یکی از اسامی خداوند"
از معانی سلام هستند و تو ای دوست خوبم هر کدام از این واژه ها
را که بیشتر دوست داری از من پذیرا باش.
دوست مهربانم سلام